دیانdieneواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از ترکیبات آلی که مولکولهای آنها دارای دو پیوند دوگانۀ کربن ـ کربن است
شهپروانۀ مشبکDanaus plexippusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از شهپروانهایان و راستۀ پروانهسانان که دارای بالهایی حنایی درخشان با انشعابهای درختیشکل سیاه و درخشان است
دنگ دنگلغتنامه دهخدادنگ دنگ . [ دَ دَ ] (اِ صوت ) حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن . آواز زنگ بزرگ و کوفتن پتک به سندان و آواز پاندول ساعتهای بزرگ . (یادداشت مؤلف ). دنگ و دنگ . درنگ درنگ .
دینیبکلغتنامه دهخدادینیبک . [ ب ِ ] (اِخ )دهی است از دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان با 186 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
دینیزلغتنامه دهخدادینیز. (اِخ ) (در زبان پرتغالی دینیژ) (1261- 1325م .) شاه پرتغال (1279-1325 م .) پسر و جانشین آلفونسوی سوم و مانند پدربزرگش آلفونسوی دهم کاس
دینیلغتنامه دهخدادینی . (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه با 146 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
دینیلغتنامه دهخدادینی . (ص نسبی ) منسوب به دین و آیین . مربوط به دین . || دیندار. مرد متدین . دینور : گفت دینی را که این دینار بودکاین فژاگن موش را پروار بود. رودکی .وگر گفت دینی همه بسته گفت بماند همه پاسخ اندر نهفت . <p c