ساحبةلغتنامه دهخداساحبة. [ ح ِ ب َ ] (ع ص ، اِ) باران شدید. (از شروح نصاب به نقل از غیاث ) (آنندراج ). ظاهراً مصحف ساحیة است .
شوابةلغتنامه دهخداشوابة. [ ش َ ب َ ] (اِخ ) شهرکی است در طرف وادی ضروان از سمت جنوب و از آنجا تا صنعاء چهار میل راه است . (از معجم البلدان ).
صؤابهلغتنامه دهخداصؤابه . [ ص ُ آ ب َ ] (ع اِ) بیضه ٔ شپش و کک . ج ، صئاب . صِئبان . (منتهی الارب ).
صاحبةلغتنامه دهخداصاحبة. [ ح ِ ب َ] (ع ص ، اِ) تأنیث صاحب . ج ، صاحِبات ، صَواحِب . || هر زنی که درک صحبت رسول (ص ) کرده باشد.- صاحبةالمنزل ؛ ام البیت . ام المثوی . ام المنزل . ام المسکن . کدبانو.