سپرهملغتنامه دهخداسپرهم . [ س ِ پ َ هََ ] (اِ) مخفف «اسپرهم » = «اسپرغم » = «اسپرم » = «سپرم ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سپرغم که ریحان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
پسرعملغتنامه دهخداپسرعم . [ پ ِ س َ ع َ ] (اِ مرکب ) پسر نیای پدری . عم زاده . پسرعمو. عموزاده . ابن عَم ّ. قِتل . (منتهی الارب ): کلاله ؛ پسران عم دورتر. (منتهی الارب ).
serializesدیکشنری انگلیسی به فارسیسریال می کند، مرتب کردن، نوبتی کردن، مسلسل کردن، پیاپی ساختن، سریال کردن، پشت سرهم اوردن
serializingدیکشنری انگلیسی به فارسیسریال سازی، مرتب کردن، نوبتی کردن، مسلسل کردن، پیاپی ساختن، سریال کردن، پشت سرهم اوردن
serializedدیکشنری انگلیسی به فارسیسریال، مرتب کردن، نوبتی کردن، مسلسل کردن، پیاپی ساختن، سریال کردن، پشت سرهم اوردن
پشت سرهملغتنامه دهخداپشت سرهم . [ پ ُ ت ِ س َ رِ هََ ] (ق مرکب ) دُمادُم . پیاپی . پی درپی . متتابع. متوالی . متوالیاً.