شارندگیلغتنامه دهخداشارندگی . [ رَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی شارنده . رجوع به شارنده و شاریدن شود.
آهنگ شارش نسبیflow rate ratio, FRRواژههای مصوب فرهنگستاننسبت دو شاخص مذاب که از تقسیم آهنگ شارش مادهای مشخص تحت یک بارِ سنگین در دستگاه مذابسنج به آهنگ شارش همان ماده تحت یک بارِ سبک به دست میآید متـ . شارندگی نسبی
شارندگیلغتنامه دهخداشارندگی . [ رَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی شارنده . رجوع به شارنده و شاریدن شود.
شارندگیلغتنامه دهخداشارندگی . [ رَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی شارنده . رجوع به شارنده و شاریدن شود.