سنبهلغتنامه دهخداسنبه . [ سَم ْ ب َ ] (ع اِ) روزگار. پاره ای از روزگار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِمص ) بدخلقی با زود خشمی . (منتهی الارب ). سوء خلق . (اقرب الموارد). سنبتة. رجوع به این کلمه شود.
سنبهلغتنامه دهخداسنبه . [ سُم ْ ب َ /ب ِ ] (اِ) آلتی که بدان آسیا را تیز کنند. (آنندراج ) (شرفنامه ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء). || سقف خانه . || انگور سیاه . (ناظم الاطباء). || زنبور سیه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || میل تفنگ . (آنندراج ) (انجمن آر
شنبهلغتنامه دهخداشنبه . [ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) مصحف شنه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). شیهه ٔ اسب را گویند و بعربی صهیل خوانند. (برهان ). شیهه ٔ اسب باشد و آن را شنه نیز نامند و به تازی صهیل گویند. (جهانگیری ). شیهه ٔ اسب . (ناظم الاطباء). || آواز شیر بیشه . (ن
شنبهلغتنامه دهخداشنبه . [ شَم ْ ب َ/ ب ِ / ب ِه ْ ] (اِ) شنبد. شنبذ. نام روز اول هفته باشد. (برهان ). نام اولین روز ایام هفته است و تا شش روز مکرر شود. و آن را شنبد با دال نیز گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). روز اول هفته .