فیرزانیلغتنامه دهخدافیرزانی . [ رُ ] (ص نسبی ) منسوب به فیرزان که نام اجدادی است . (سمعانی ). ظاهراً مخفف فیروزانی است .
فرزانگیلغتنامه دهخدافرزانگی . [ف َ ن َ / ن ِ ] (حامص ) حکمت . خِرد. خردمندی . عاقلی . بخردی . (یادداشت به خط مؤلف ). در زبان پهلوی فرزانکیه ، از: فرزانک + ئیه که یاء نسبت است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : گوی پیشرو نام او خانگی