قسابةلغتنامه دهخداقسابة. [ ق ُ ب َ ] (ع اِ) خرمای پست وردی . (از المنجد). خرمای هیچکاره . (ناظم الاطباء).
قسوبةلغتنامه دهخداقسوبة. [ ق ُ ب َ ] (ع مص ) سخت گردیدن و درشت شدن . قُسوب .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قُسوب شود.
قشابةلغتنامه دهخداقشابة. [ ق َ ب َ ] (ع مص ) پاکیزه گردیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قَشُب َ قشابةً؛ کان قشیباً. (اقرب الموارد). رجوع به قشیب شود.
قصابهلغتنامه دهخداقصابه . [ ق َص ْ صا ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان مشکین (خیاو) در 14 هزارگزی باختر خیاو و در مسیر شوسه ٔ خیاو به اهر. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 647 تن است
قصابةلغتنامه دهخداقصابة. [ ق َص ْ صا ب َ ] (ع اِ) توک موی پیچیده . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || نای . || بیخ نی . (منتهی الارب ). ج ، قُصّاب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).