قیاضلغتنامه دهخداقیاض . (ع اِ) برابر و مساوی . گویند هذا قیاض له . (منتهی الارب ). رجوع به قَیض شود.
قیاضلغتنامه دهخداقیاض . [ ق َی ْ یا ] (اِخ ) موضعی است بنواحی بغداد. نصر گوید: موضعی است بین کوفه و شام که از آن به عین اباغ روند. گروهی از طایفه ٔ شیبان و کنده در آن سکونت دارند. عبیداﷲبن حر در آن باره اشعاری دارد. گاه قیاس در بعض اشعار آمده است . (از معجم البلدان ).
شارش کوئتCouette flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش حاصل از تنش برشی ناشی از حرکت نسبی یک دیوار نسبت به دیوار دیگر
کد احراز اصالت پیام چکیدهبنیادhash-based message authentication code, keyed-hash- based message authentication codeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کد احراز اصالت پیام (کاپ) با استفاده از یک کلید رمزنگاشتی و یک تابع چکیدهساز اختـ . کاپ چکیدهبنیادHMAC متـ . کد اصالتسنجی پیام چکیدهبنیاد
مقایضةلغتنامه دهخدامقایضة. [ م ُ ی َ ض َ ] (ع مص ) عوض دادن و مبادله کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه . مبادله . قِیاض . (از اقرب الموارد). || معاوضه کردن متاع با یکدیگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از تعریفات جرجانی ). (اصطلاح فقه ) در اصطلاح فقها، معاوضه ٔ
مساویلغتنامه دهخدامساوی . [ م ُ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر مساواة. رجوع به مساواة شود.برابر. (غیاث ) (آنندراج ). هموار. مستوی . معادل . یکسان . مطابق . راستاراست . علی السویه . همتا. متوازی . طوار. طور. عدل . قیاض . (منتهی الارب ) : آن لشکرکوههای چند که مساوی سماء و موا
انقیاضلغتنامه دهخداانقیاض . [ اِ ] (ع مص ) شکافتن دیوار بی افتادن و یا فرودریدن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شکافته شدن دیوار. (تاج المصادر بیهقی ). ترک خوردن دیوار. (یادداشت مؤلف ). || کفتن چاه و دندان از درازا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکا