مایوس شدن

مترادف

۱. ناامیدشدن، نومید گشتن، دلسرد شدن، وازده شدن
۲. محروم شدن، ناکام گشتن

جست‌وجوی دقیق

مایوس شدن

دیکشنری فارسی به عربی

ياس

مایوس شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

despair

مایوس شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. ناامیدشدن، نومید گشتن، دلسرد شدن، وازده شدن ۲. محروم شدن، ناکام گشتن

جست‌وجوی هم‌آوا

مأیوس

لغت‌نامه دهخدا

مأیوس . [ م َءْ ] (ع ص ) ناامید و بی امید. (ناظم الاطباء). میئوس . نومید. و رجوع به میئوس و یأس شود.

مایوس

لغت‌نامه دهخدا

مایوس . (اِ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان . (از التفهیم ص 230).

مایوس

فرهنگ فارسی عمید

نا‌امید‌شده؛ نومید؛ بی‌امید.

مایوس

دیکشنری فارسی به عربی

برد

مایوس

دیکشنری فارسی به انگلیسی

defeatist, downhearted, hopeless

جست‌وجوی مشابه

مأیوس شدن

لغت‌نامه دهخدا

مأیوس شدن . [ م َءْ ش ُدَ ] (مص مرکب ) ناامید شدن . (ناظم الاطباء). نومید شدن : در اثنای آن حال محمود را آبله برآمد و فرمان یافت پس برکیارق را نیز آبله برآمد چندانکه از حیات او مأیوس شدند. (سلجوقنامه ٔ ظهیری ، ص 36).

جست‌وجوی متن

mioses

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مایوس

majos

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مایوس

maius

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مایوس

missout

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مأیوس کننده

ambivalently

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مأیوس کننده

جست‌وجوی هم‌آغاز

مایوس

لغت‌نامه دهخدا

مایوس . (اِ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان . (از التفهیم ص 230).

مایوس

فرهنگ فارسی عمید

نا‌امید‌شده؛ نومید؛ بی‌امید.

مایوس

دیکشنری فارسی به عربی

برد

مایوس

دیکشنری فارسی به انگلیسی

defeatist, downhearted, hopeless

مایوس

فرهنگ مترادف و متضاد

بیامید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده ≠ امیدوار

جست‌وجوی هم‌قافیه

مایوس

لغت‌نامه دهخدا

مایوس . (اِ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان . (از التفهیم ص 230).

مایوس

فرهنگ فارسی عمید

نا‌امید‌شده؛ نومید؛ بی‌امید.

مایوس

دیکشنری فارسی به عربی

برد

مایوس

دیکشنری فارسی به انگلیسی

defeatist, downhearted, hopeless

مایوس

فرهنگ مترادف و متضاد

بیامید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده ≠ امیدوار

ترجمه مقاله