لغتنامه دهخدا
مبصرات . [ م ُ ص َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مبصر. (ناظم الاطباء). ج ِ مبصرة. دیده شوندگان . دیده شدنی ها. مقابل مسموعات و مشمومات و ملموسات و مذوقات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عبارتند از آنچه بصر آن را درک کند ازمعانی جزیی به حسب استقراء و بیست و دو چیزند: چون ضوء، لون ، بعد، وضع