مخزومةلغتنامه دهخدامخزومة. [ م َ م َ ] (ع ص ) مؤنث مخزوم . مرغان و شترمرغان ، بدان جهت که دیوار بینی آنها سوراخ دار است . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
مخزومیلغتنامه دهخدامخزومی . [ م َ ] (اِخ ) عمربن عبداﷲبن ابی ربیعه ، مکنی به ابوالخطاب . رجوع به عمر مخزومی شود.
مخزومیلغتنامه دهخدامخزومی . [ م َ ] (اِخ ) ابراهیم بن یحیی بن محمدبن سلیمان المخزومی العاملی (1154 - 1214 هَ . ق .). وی در جبل عامل متولد شدو سپس به اصفهان و از آنجا به نجف رفت و سپس به دمشق پناهنده شد و همانجا درگذشت . او راست