لغتنامه دهخدا
مستدیر. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استدارة. گردنده . (آنندراج ) (اقرب الموارد). دور زننده . || هر چه گرد باشد و مدور. (غیاث ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). مدور. دایره ای . گرد : گردنده و رونده به فرمان حکم اوست گردون مستدیر و مه و مهر مستنیر