لغتنامه دهخدا
مشاهدات . [ م ُ هََ ] (ع اِ) محسوسات . (محیطالمحیط) (اقرب الموارد). ملاحظات و معاینات و هر آنچه با چشم درک می شود و مبرهن و مدلل می گردد. (ناظم الاطباء). آنچه حس بدان دستور دهد و حکم کند، خواه از حواس ظاهر باشد یا باطن ، مثل : الشمس مشرقة و النار محرقة یا ان لنا غضباً و خوفا.