منسعةلغتنامه دهخدامنسعة. [ م ِ س َ ع َ ] (ع ص ) زمین زودرویاننده ٔ گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). زمین زودرویاننده ٔ گیاه و گویند زمینی که گیاه آن دراز گردد. (از اقرب الموارد).
منسةلغتنامه دهخدامنسة. [ م َ ن َ س َ ] (ع ص ) کهن سال از هرچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
منسةلغتنامه دهخدامنسة. [ م ِن َس ْ س َ ] (ع اِ) چوبدستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).عصا و چوبدستی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
منصاحلغتنامه دهخدامنصاح . [ م ُ] (ع ص ) آبی که فراگیرد سطح زمین را. (ناظم الاطباء). آب روان و جاری بر روی زمین . (از اقرب الموارد).
منشعلغتنامه دهخدامنشع. [ م ُ ش َع ع ] (ع ص ) گرگ غارت آورنده در گوسفندان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انشعاع شود.