مَحْشُورَةًفرهنگ واژگان قرآنگردآوري شده -محشور شده(کلمه حشر به معناي بيرون کردن و کوچ دادن قومي از قرارگاهشان به زور و جبر است)
محصورةلغتنامه دهخدامحصورة.[ م َ رَ ] (ع ص ) مؤنث محصور. رجوع به محصور شود.- قضیه ٔ محصورة . رجوع به حصر قضایا و اساس الاقتباس ص 83 شود.
محصوراءلغتنامه دهخدامحصوراء. [ م َ ] (اِخ ) نام دو آب است بنی سلول و بنی کلاب را. (از معجم البلدان ).