ناواضحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تیره، مبهم، کمنور، ریز، گنگ، مهآلود، خارج ازفوکس، تاریک، کدر ابهامآمیز، مبهم، معقد، مغلق، بغرنج، نامفهوم، غیرقابلدرک، دوپهلو درهم تنیده، پیچیده
وضوح نرمsoft focusواژههای مصوب فرهنگستانجلوهای آگاهانه در فیلمبرداری که در آن برای ایجاد لطافت و نرمی، تصویر را اندکی ناواضح میسازند
مخفیانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط خفیانه، توطئهگرانه، آهسته، پنهانی، دزدانه، درتاریکی شب ناواضح
نامصرحلغتنامه دهخدانامصرح . [ م ُ ص َرْ رَ ] (ص مرکب ) مبهم . تصریح ناشده . ناواضح . غیرقطعی . غیرمسلم .
جویدهلغتنامه دهخداجویده .[ ج َ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از جویدن . جاویده .آنچه زیر دندان نرم و خرد شده باشد. (فرهنگ فارسی معین ). || جویده جویده گفتن ؛ ناواضح گفتن .
مبهمفرهنگ مترادف و متضادابهامآمیز، اسرارآمیز، نامشخص، غیرواضح، ناواضح، پوشیده، پیچیده، تاریک، تیره، رمزآمیز، گنگ، مرموز، مشکل، معقد، نامعلوم، مغلق، نامفهوم ≠ بیابهام، روشن، مفهوم، واضح