لغتنامه دهخدا
نخجیر. [ ن َ ] (اِ) شکار. (برهان قاطع) (انجمن آرا)(آنندراج ) (ناظم الاطباء). صید. (ناظم الاطباء). نخچیر. برای مطالعه ٔ معانی و شواهد رجوع به نخچیر شود.- نخجیر افکندن : ابله آن گرگی که او نخجیر با شیر افکنداحمق آن صعوه که او پرواز با عنقا کن