اتاق کژبینی اِیمزAmes distortion roomواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی که در آن سرنخهای خاص ادراک عمق بهصورت آزمایشی مورد استفاده قرار میگیرند تا درک آزمایششونده را از اندازة نسبی اشیای درون اتاق تحریف کنند نیز: اتاق اِیمز Ames room
حامزلغتنامه دهخداحامز. [ م ِ ] (ع ص ) زبان گز.- حامزالفؤاد ؛ مرد زیرک . تیزفهم . ظریف . سخت دل . (منتهی الارب ).
هامزلغتنامه دهخداهامز. [ م ِ ] (ع ص ) عیاب . عیب کننده . الذی یعیب الناس من ورائهم و یغتابهم .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة). || سخن چین . غماز. (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (ناظم الاطباء). ج ، هُمّاز، هامزون .
هامس تریسلغتنامه دهخداهامس تریس . [ م ِ ] (اِخ ) نام یونانی زن خشایارشا که مادر اردشیر اول پادشاه هخامنشی بود. در ایران باستان ج 2 حاشیه ٔ ص 908 چنین آمده : اگر «یس » آخر کلمه را که یونانی است حذف کرده در نظر آریم که چون در زبان ی
هامس تریسلغتنامه دهخداهامس تریس . [ م ِ ] (اِخ ) نام یونانی زن خشایارشا که مادر اردشیر اول پادشاه هخامنشی بود. در ایران باستان ج 2 حاشیه ٔ ص 908 چنین آمده : اگر «یس » آخر کلمه را که یونانی است حذف کرده در نظر آریم که چون در زبان ی
متهامسلغتنامه دهخدامتهامس . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) با یکدیگر رازگوینده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهامس شود.
تهامسلغتنامه دهخداتهامس . [ ت َ م ُ ] (ع مص ) همدیگر را راز گفتن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مهامسه . مساره . راز گفتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).