هم زیستیفرهنگ فارسی معین(هَ) (حامص .) 1 - با هم زیستن . 2 - کیفیت همکاری و اتحاد دو جاندار مختلف است به منظور تغذیه یا ادامة زندگی .
همزیستی2symbiosis1واژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش تنگاتنگ و بلندمدت میان دو اندامگان ناهمسان که شامل انواع همسفرگی و همیاری و انگلزیستی میشود متـ . رابطة همزیستی symbiotic relationship
همباشیcoexistenceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن گیاهان بالغی که نیازهای ریختاندامشناختی و بردباری آنها بسیار شبیه به هم است، میتوانند در یک جامعه با هم زندگی کنند به شرط آنکه عوامل مؤثر بر زادآوریشان با یکدیگر تفاوت داشته باشد متـ . همزیستی1