رایورانbrain trustواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از افراد صاحبنظر نزدیک به رئیسجمهور یا نامزد ریاستجمهوری که در سیاستگذاری یا ادارۀ امور او را راهنمایی میکنند
مرجان مغزگونbrain coralواژههای مصوب فرهنگستانمرجان آبسنگسازی (reef-building coral) که در ظاهر شبیه به مغز انسان است
ویرانلغتنامه دهخداویران . (ص ) خراب . خَرِب . بایر. غیرمسکون . مقابل آباد. بیران . لم یزرع : این خبر که مردی به آمل زمینی خرید ویران و برنجستان کرد... (نوروزنامه ).- امثال : بر ده ویران خراج و عشر نیست . <p c
ویرانهلغتنامه دهخداویرانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص ، اِ) جای خراب . ویران . خراب . خرابه . غیرمسکون : که این خان ویرانه آباد کردکه چرخش نه بی بوم و بنیاد کرد. (شاهنامه ، ملحقات ص 13</spa
ویرانهلغتنامه دهخداویرانه . [ ن ِ ](اِخ ) دهی است جزء دهستان جمعآبرود بخش حومه ٔ شهرستان دماوند در 36 کیلومتری جنوب خاوری دماوند و 14 هزارگزی کیلان . راه فرعی دارد. سکنه ٔ آن 280 تن و آب آن از
ویرانهلغتنامه دهخداویرانه .[ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ویرانیلغتنامه دهخداویرانی . (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان در 15 هزارگزی جنوب خاوری قصبه ٔ اسدآبادبا 1094 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).