لغتنامه دهخدا
زناء. [ زِ ] (ع مص ) پلیدکاری کردن . (ترجمان القرآن ). پلیدکاری . (دهار). بی سامانی و پلیدکاری . (مجمل الغة). با زن حرام جمع آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جفت گردیدن مرد و زن بطور نامشروع . مواقعه ٔ نامشروع مرد و زن مشروط بر اینکه وطی به ش