چقال بقاللغتنامه دهخداچقال بقال . [ چ َق ْ قا ب َق ْ قا ] (اِ مرکب ،از اتباع ) بقال چقال . در تداول عوام ، اشاره به صاحبان حرفه های کوچک و دکانداران کم بضاعت است ، در مقام تحقیر و بی اعتنایی . و رجوع به بقال چقال و چغال شود.
قیل و قاللغتنامه دهخداقیل وقال . [ ل ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) قال و قیل . گفت و شنید. مباحثه . (انجمن آرای ناصری ) : از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم . حافظ.|| سر و صدا. جنجال . (فرهنگ فارسی معین ) <span