کلوگانلغتنامه دهخداکلوگان . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودبار قصران است که در بخش افجه ٔ شهرستان تهران واقع است و 341 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کلوانلغتنامه دهخداکلوان . [ ک َل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان بزچلو است که در بخش وفس شهرستان اراک واقع است و 294 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کلوانلغتنامه دهخداکلوان . [ ک َل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارنگه است که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 297 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کلوانلغتنامه دهخداکلوان . [ ک ُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان شفت است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و 480 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کلوچانلغتنامه دهخداکلوچان . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنار رودخانه است که در بخش مرکزی شهرستان گلپایگان واقع است و550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
کلویانلغتنامه دهخداکلویان . [ ک ُ ] (اِ) ج ِ کلو. (از فرهنگ فارسی معین ) : اکابر و اشراف و کلویان [ و ] اصناف مراسم نثار و پیشکش بجای آورند. (مطلع السعدین ). و رجوع به کلو شود.