کنازهلغتنامه دهخداکنازه . [ ک َ زِ ] (اِخ ) دهی از بخش نمین است که در 16هزارگزی شهرستان اردبیل واقع است و 232 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کنوزهلغتنامه دهخداکنوزه . [ ک َ / ک ُ / ک ِ زَ / زِ ] (اِ)پنبه ٔ برزده و حلاجی کرده . (برهان ) (آنندراج ). پنبه ٔ نرم . (فرهنگ رشیدی ). پنبه ٔ نرم و آن را کنوزه نیز گویند و به ضم کاف اصح است چ
قنازعلغتنامه دهخداقنازع . [ ق َ زِ ] (ع اِ) ج ِ قُنزُعَة. رجوع به قنزعة شود. || بلاها. || بقایای گیاه نصی و کوهان شتر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || سخنان زشت و ناهنجار. || مردم خرد و کوچک . (اقرب الموارد).
حسن قنوجیلغتنامه دهخداحسن قنوجی . [ ح َ س َ ن ِ ق َ ] (اِخ ) ابن علی بن لطف اﷲ بخاری قنوجی هندی (1210-1253 هَ . ق .). او راست : الاختصاص در حدود و قصاص و چهار کتاب دیگر به فارسی و عربی که در هدیة العارفین ج <span class="hl" dir="l