گرداسفرهنگ فارسی عمیدستمگر؛ ظالم: ◻︎ خدایا بیشبان بگذاشتی این بیزبانان را / مگر تو هم از ایشان باز داری شرّ گرداسان (نزاری: مجمعالفرس: گرداس).
گرداسلغتنامه دهخداگرداس . [ گ ُ ] (ص ) ستمگر. ظالم . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) : اگر حال رعیت هم بر این آئین شود فرداز جمع زادگانش پر شود بازار نخاسان خدایا بی زبان بگذاشتی این بی زبانان رامگر هم تو از ایشان بازداری شر گرداسان .<p c
پردازلغتنامه دهخداپرداز. [ پ َ ] (فعل امر). || (نف ) نعت فاعلی از پرداختن ، پردازنده . گوینده . بیان کننده . چنانکه در کلمات مرکبه ٔ ذیل : نکته پرداز. افسانه پرداز. قصه پرداز. عبارت پرداز. دروغ پرداز. || سازنده . به اتمام و انجام رساننده چنانکه در چهره پرداز (مصور. نقاش ) وکارپرداز. || خالی و
پرداسلغتنامه دهخداپرداس . [ پ َ] (اِ مص ) بمعنی پرداختن باشد و بمعنی پائیدن یعنی ثبات داشتن و بسیار ماندن هم آمده است . (برهان ). برای این دعوی شاهدی نیست ، شاید مصحف و یا مجعول باشد.
پرگدازلغتنامه دهخداپرگداز. [ پ ُ گ ُ ] (ص مرکب ) پرسوز. پر تب و تاب : به لشکرگه خویش رفتند بازهمه دیده پرخون و تن پرگداز. فردوسی .بنزدیک بهرام بازآمدندجگرخسته و پرگداز آمدند. فردوسی .فرود آمد و برد پ
پریداسلغتنامه دهخداپریداس . [ پ ِ ] (اِخ ) نام یکی از صاحب منصبان اسکندر مقدونی که وی را نزد سکاهای اروپائی فرستاد تا به آنها بگوید که بی اجازه ٔ اسکندر از رود تاناایس ، که سرحد آنهابود بطرف آسیا نگذرند. این شخص مأمور بود مملکت سکائی را تا بوغاز بوسفور تفتیش کرده نتیجه ٔ تحقیقات را به اسکندر ع
پردازفرهنگ فارسی عمید۱. = پرداختن: ◻︎ همیشه به یزدانپرستان گرای / بپرداز دل زاین سپنجیسرای (فردوسی: ۸/۴۱۶).۲. آرایشکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چهرهپرداز، سخنپرداز.٣. گوینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): عبارتپرداز، دروغپرداز، نکتهپرداز.٤. سراینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): غزلپرداز، نغمهپرداز.<br
گرداسپرلغتنامه دهخداگرداسپر. [ گ ِ اِ پ َ ] (اِ مرکب ) نوعی از سپر باشد که تا اواخر قرن شانزدهم میلادی رایج بوده است .
گرداسنگstone circleواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای از افراشتهسنگها که ممکن است بخشی از یک گردمان باشد
گرداسپرلغتنامه دهخداگرداسپر. [ گ ِ اِ پ َ ] (اِ مرکب ) نوعی از سپر باشد که تا اواخر قرن شانزدهم میلادی رایج بوده است .
گرداسنگstone circleواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای از افراشتهسنگها که ممکن است بخشی از یک گردمان باشد