hangsدیکشنری انگلیسی به فارسیآویزان است، تعلیق، طرزاویختن، مفهوم، تمایل، چسبیدن به، اویختن، اویزان کردن، طناب انداختن، بدار اویختن، متکی شدن بر، اویزان بودن، بدار اویخته شدن، معلق کردن، فروهشتن
رأی سپاسrising vote 2, rising vote of thanksواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأی که رأیدهنده با برخاستن و گاه کفزدن برای قدردانی اعلام میکند