گوهرgemواژههای مصوب فرهنگستانسنگ قیمتی برشدادهشده و پرداختهای که به دلیل زیبایی و استحکام و کمیابی و اندازۀ مناسب برای استفاده در جواهرسازی ارزشمند باشد
نقص اولیهorginal sinواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن کشورها نمیتوانند در بازارهای بینالمللی با واحد پولی خود استقراض کنند
بازدارندۀ همرَفتconvective inhabition, CINواژههای مصوب فرهنگستانانرژی لازم برای انتقال شبهبیدرروِ بستههوا در راستای قائم از تراز اولیۀ آن به تراز همرَفت آزاد
قَنطورِسCentaurus, Cen, Centaurواژههای مصوب فرهنگستانصورت فلکی بزرگ و بارز در نیمکرۀ جنوبی آسمان که به شکل جاندار افسانهای قَنطورِس تصور میشود
برفشکستگیsnowbreak 1, snowbreakageواژههای مصوب فرهنگستانآسیبی که براثر وزن برف بر درختان وارد میشود
واحد نیرولغتنامه دهخداواحد نیرو. [ ح ِ دِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش نیرو یا قوه به کار میرود. واحد نیرو یا قوه در دستگاه .S.T.M استن (sn) ا
خط چندشمارهایmultiple subscriber number, MSNواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که تعدادی شماره را به یک واسط میدهد تا پایانههای متصل به آن را تشخیص دهد
شبکة بینالمللی استانداردسازی گرانیInternational Gravity Standardization Net, IGSNواژههای مصوب فرهنگستانشبکة جهانی گرانی، شامل ایستگاههای پایة گرانی، برای ارائة اندازهگیریهای مرجع از میدان گرانی زمین
شبکۀ حسگر بیسیمwireless sensor network, WSNواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای متشکل از شماری حسگر کمهزینه که در پایش برخی متغیرهای فیزیکی یا محیطی همکاری میکنند