agitatesدیکشنری انگلیسی به فارسیآشفتگی، تحریک کردن، تکان دادن، اشفتن، پریشان کردن، سراسیمه کردن، مضطرب کردن، بکار انداختن
agitateدیکشنری انگلیسی به فارسیآشفتگی، تحریک کردن، تکان دادن، اشفتن، پریشان کردن، سراسیمه کردن، مضطرب کردن، بکار انداختن