کمانگیریarcheryواژههای مصوب فرهنگستانفن یا مهارت یا ورزش بهکارگیری کمان برای زدن تیر به هدف متـ . تیراندازی با کمان
دوانکمانگیریrun archeryواژههای مصوب فرهنگستانورزشی مشابه دوگانه که تلفیقی از دو و کمانگیری است و در آن کمانگیر پس از پرتاب یک رشته تیر، معمولاً سه تیر، مسافتی را میدود تا به هدف بعدی برسد
دوانکمانگیریrun archeryواژههای مصوب فرهنگستانورزشی مشابه دوگانه که تلفیقی از دو و کمانگیری است و در آن کمانگیر پس از پرتاب یک رشته تیر، معمولاً سه تیر، مسافتی را میدود تا به هدف بعدی برسد
سوارکمانگیریhorseback archeryواژههای مصوب فرهنگستانورزشی که تلفیقی از سوارکاری و کمانگیری ثابت است و در آن شرکتکنندگان سوار بر اسب در میدانی بزرگ از مقابل هدفها میگذرند و در حالت یورتمۀ کامل به هدف تیر میاندازند
کمانگیری ثابتtarget archeryواژههای مصوب فرهنگستانمادهای در ورزش کمانگیری که در آن کمانگیر تیر را از فاصلهای معین به هدف پرتاب میکند
کمانگیری صحراییfield archeryواژههای مصوب فرهنگستانمادهای در ورزش کمانگیری که در آن کمانگیر پس از پرتاب تیر، بهسوی تیرنشان بعدی حرکت میکند
دوانکمانگیریrun archeryواژههای مصوب فرهنگستانورزشی مشابه دوگانه که تلفیقی از دو و کمانگیری است و در آن کمانگیر پس از پرتاب یک رشته تیر، معمولاً سه تیر، مسافتی را میدود تا به هدف بعدی برسد
سوارکمانگیریhorseback archeryواژههای مصوب فرهنگستانورزشی که تلفیقی از سوارکاری و کمانگیری ثابت است و در آن شرکتکنندگان سوار بر اسب در میدانی بزرگ از مقابل هدفها میگذرند و در حالت یورتمۀ کامل به هدف تیر میاندازند
کمانگیری پایهbare bow, barebow archeryواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمانگیری با کمانی که تنها زهی ساده دارد و در آن از هیچگونه ابزار کمکی نمیتوان استفاده کرد