باس ممتدcontinuo, basso continuo, through bass, general bassواژههای مصوب فرهنگستانبخش باسی که در طول قطعه ادامه مییابد و براساس آن هارمونیها، بر روی یک ساز شستیدار یا هر ساز دیگری با قابلیت اجرای آکورد، بهصورت فیالبداهه اجرا میشوند
باسbass 1واژههای مصوب فرهنگستان1. بمترین صدای مردان 2. بمترین بخش در موسیقی چهـاربخشی آوازی3. بمترین یا دومین عضو بم در برخی خانوادههای سازی
باس عددیfigured bassواژههای مصوب فرهنگستانبخش باسی که، برای مشخص کردن هارمونیهای همراهیکننده، عدد به آن اضافه شده است
بازbase 1واژههای مصوب فرهنگستانهر مادۀ شیمیایی اعم از یونی یا مولکولی که بتواند از جسم دیگری پروتون بپذیرد
ساحل 1beachواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای بین ناحیۀ شکست موج و ناحیهای که رسوبات سست ساحلی وجود دارد
ساحل 1beachواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای بین ناحیۀ شکست موج و ناحیهای که رسوبات سست ساحلی وجود دارد
ساحل قلوهسنگیcobble beach, shingle beachواژههای مصوب فرهنگستانساحلی باریک که از ریگ و قلوهسنگ و سایر شنهای ساحلی تشکیل شده است و معمولاً به هر دو طرف خشکی و دریا شیب دارد
غرقهساحلdrowned beachواژههای مصوب فرهنگستانساحلی که به علت افزایش سطح آب دریا یا نشست ساحل، در زیر آب فرورفته باشد