bedevilدیکشنری انگلیسی به فارسیلگد زدن، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن، خبیی کردن
bedeviledدیکشنری انگلیسی به فارسیلعنتی، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن، خبیی کردن
به ستوه آوردندیکشنری فارسی به انگلیسیbay, bedevil, beleaguer, besiege, harass, persecute, pester, plague, swamp, tax, try
bedeviledدیکشنری انگلیسی به فارسیلعنتی، دارای روح شیطانی کردن، مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن، خبیی کردن