قورللغتنامه دهخداقورل . [ رَ ] (معرب ، اِ) از یونانی کرالیون بمعنی بسد. مرجان . قورالیون . قرالیون . رجوع به این دو کلمه شود.
کارپللغتنامه دهخداکارپل . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) بَرچه . (فرهنگستان ). قسمتهای کوچک مادگی گل که میوه را میسازند.
کارللغتنامه دهخداکارل . [ کارْرِ ] (اِخ ) الکسی . رجوع به «کاررل الکسی » شود. در اعلام المنجد این اسم بصورت «کاریل الکسی » آمده است .