chaperonدیکشنری انگلیسی به فارسیشاپرن، همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، نگهبان یاملازم خانم های جوان، نگهبانی کردن
chaperoneدیکشنری انگلیسی به فارسیشاپرن، همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، شخصی که همراه خانم های جوان میرود، نگهبان یاملازم خانم های جوان، نگهبانی کردن
پروتئینیارchaperone, molecular chaperoneواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پروتئینهای گرماشوک ویژهای که به پروتئینهای نیمهتاخورده متصل میشوند و با جلوگیری از انبوهش آنها به شکلگیری نهایی ساختار پروتئین کمک میکنند
پروتئینیارchaperone, molecular chaperoneواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پروتئینهای گرماشوک ویژهای که به پروتئینهای نیمهتاخورده متصل میشوند و با جلوگیری از انبوهش آنها به شکلگیری نهایی ساختار پروتئین کمک میکنند
chaperonesدیکشنری انگلیسی به فارسیchaperones، همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، شخصی که همراه خانم های جوان میرود، نگهبان یاملازم خانم های جوان، نگهبانی کردن
سرپرستدیکشنری فارسی به انگلیسیadministrator, boss , caretaker, chaperon, chaperone, commissioner, custodian, director, guardian, head, headman, mistress, old man, overseer, presider, provost, superintendent, supervisor, tutelary, ward, warden
chaperonesدیکشنری انگلیسی به فارسیchaperones، همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، شخصی که همراه خانم های جوان میرود، نگهبان یاملازم خانم های جوان، نگهبانی کردن
chaperoneدیکشنری انگلیسی به فارسیشاپرن، همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، شخصی که همراه خانم های جوان میرود، نگهبان یاملازم خانم های جوان، نگهبانی کردن