conclusionدیکشنری انگلیسی به فارسینتیجه، استنتاج، پایان، انعقاد، خاتمه، فرجام، ختم، اتمام، اختتام، انجام، سرانجام، ختام، فروداشت، عاقبت
حکمconclusion, conclusion of a theoremواژههای مصوب فرهنگستاندر یک قضیه، گزارهای که از فرضهای آن نتیجه میشود
conclusionدیکشنری انگلیسی به فارسینتیجه، استنتاج، پایان، انعقاد، خاتمه، فرجام، ختم، اتمام، اختتام، انجام، سرانجام، ختام، فروداشت، عاقبت
conclusionدیکشنری انگلیسی به فارسینتیجه، استنتاج، پایان، انعقاد، خاتمه، فرجام، ختم، اتمام، اختتام، انجام، سرانجام، ختام، فروداشت، عاقبت