imbeddedدیکشنری انگلیسی به فارسیجاذب، در درون کار کردن، نشاندن، فرو کردن، خواباندن، محاط کردن، دور گرفتن، جا دادن
دندان خفتهembeded toothواژههای مصوب فرهنگستاندندانی که به علت فقدان نیروهای رویشی (eruptive forces) نروییده است