encompassدیکشنری انگلیسی به فارسیشامل، در بر گرفتن، دور گرفتن، احاطه کردن، حلقه زدن، دارا بودن، شامل بودن، محاصره کردن
دارا بودندیکشنری فارسی به انگلیسیbear, encompass, consist, contain, hold, have, include, own, ownership, possess
encompassedدیکشنری انگلیسی به فارسیمحصور شده، در بر گرفتن، دور گرفتن، احاطه کردن، حلقه زدن، دارا بودن، شامل بودن، محاصره کردن
encompassesدیکشنری انگلیسی به فارسیشامل می شود، در بر گرفتن، دور گرفتن، احاطه کردن، حلقه زدن، دارا بودن، شامل بودن، محاصره کردن