سرخ شده، گول زدن، حفر کردن، حریصانه خوردن، مغبون کردن، گود کردن
گوشت خوک، مری، نای، گلو، مجرا، کانال، اب گذر
گودال، حریصانه چیزی خوردن، با حرص و ولع خوردن
gullied، کندن، درست کردن
گلوله ها، مری، نای، گلو، مجرا، کانال، اب گذر
گولیست