preparesدیکشنری انگلیسی به فارسیتهیه می کند، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
prepareدیکشنری انگلیسی به فارسیآماده کردن، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
پیانوی دستکاریشدهprepared pianoواژههای مصوب فرهنگستانپیانویی که با قرار دادن موادی مانند فلز و پارچه و لاستیک و کاغذ در میان سیمهای آن یک یا چند ویژگی صوتی آن، بهویژه رَنگ (timbre) آن را، تغییر داده باشند