rattleدیکشنری انگلیسی به فارسیخرگوش، سر و صدا، تق تق، خر خر، جغجغه، خس خس، تلق تلق کردن، خر خر کردن، تق تق کردن، تغ تغ کردن، وراجی کردن
جغجغههاrattlesواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از خودصداها که با تکان دادن آنها و برخورد اشیایی از قبیل مهره یا دانه به داخل یا خارج بدنۀ ساز، صدا تولید میشود
صدای بدنهbody rattleواژههای مصوب فرهنگستانصدایی ناخوشایند در بدنه ناشی از لرزش قطعات شُل یا قطعاتی که بهدرستی همگذاری نشدهاند