recoilدیکشنری انگلیسی به فارسیپس زدن، واکنش داشتن بر، بحال خود برگشتن، پس نشستن، لگد کردن، عقب نشستن، فنری بودن، بحال نخستین برگشتن
رقللغتنامه دهخدارقل . [ رَ ] (ع اِ) ج ِ رَقلَة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به رقلة شود.
رکللغتنامه دهخدارکل . [ رَ ] (ع اِ) گندنا، و خوردن آن بعد از غذامانع ترش شدن طعام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). درلهجه ٔ عبدالقیس گندنا را گویند. (از اقرب الموارد).گندنا و کراث . (ناظم الاطباء). رجوع به گندنا شود.
recoilدیکشنری انگلیسی به فارسیپس زدن، واکنش داشتن بر، بحال خود برگشتن، پس نشستن، لگد کردن، عقب نشستن، فنری بودن، بحال نخستین برگشتن
پسزنی کامپتونCompton recoilواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن یک ذره براثر پراکندگی کامپتون به حرکت درمیآید یا در آن تغییر حرکت به وجود میآید
recoilدیکشنری انگلیسی به فارسیپس زدن، واکنش داشتن بر، بحال خود برگشتن، پس نشستن، لگد کردن، عقب نشستن، فنری بودن، بحال نخستین برگشتن