restoresدیکشنری انگلیسی به فارسیبازیابی می کند، اعاده کردن، پس دادن، ترمیم کردن، مسترد داشتن، بحال اول بر گرداندن، تعمیر کردن، اعاده دادن، باز دادن
restoreدیکشنری انگلیسی به فارسیبازگرداندن، اعاده کردن، پس دادن، ترمیم کردن، مسترد داشتن، بحال اول بر گرداندن، تعمیر کردن، اعاده دادن، باز دادن
خدمات سهمیهبندی ماهانهquota restored monthlyواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که تعداد تماسها و زمان کل مکالمۀ هر مشترک را به میزان ثابتی در هر ماه محدود میکند
خدمات سهمیهبندی ماهانهquota restored monthlyواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که تعداد تماسها و زمان کل مکالمۀ هر مشترک را به میزان ثابتی در هر ماه محدود میکند