فروشپس، ثعلب، سحلب
مشروب، کرجی پارویی، کشتی کوچک دو دگله
خلیفه ها، خلیفه
salep، ثعلب، سحلب
صلب . [ ص ُ ] (اِخ ) جوهری آرد که آن موضعی است به صَمّان . (معجم البلدان ).
صلب . [ ص ُ ] (اِخ ) کوهی است بنی مرةبن عباس را. (معجم البلدان ).