sinkدیکشنری انگلیسی به فارسیفرو رفتن، چاهک، لگن دستشویی، دست شویی اشپزخانه، وان دستشویی، رسوخ، ته نشینی، حفره یا گودال، غرق شدن، نزول کردن، مستغرق بودن، فرو بردن، ته رفتن، نشست کردن، گود افتادن
zingدیکشنری انگلیسی به فارسیزینگ، گرمی، جیغ شدید و تند، صدایی شبیه جیغ، زور، قدرت، انرژی، روح، جیغ کشیدن
singدیکشنری انگلیسی به فارسیآواز خواندن، سرود، اواز، تصنیف، خواندن، سرودن، سراییدن، سرود خواندن، اواز خواندن
sinksدیکشنری انگلیسی به فارسیغرق می شود، چاهک، لگن دستشویی، دست شویی اشپزخانه، وان دستشویی، رسوخ، ته نشینی، حفره یا گودال، فرو رفتن، غرق شدن، نزول کردن، مستغرق بودن، فرو بردن، ته رفتن، نشست کردن، گود افتادن
sinksدیکشنری انگلیسی به فارسیغرق می شود، چاهک، لگن دستشویی، دست شویی اشپزخانه، وان دستشویی، رسوخ، ته نشینی، حفره یا گودال، فرو رفتن، غرق شدن، نزول کردن، مستغرق بودن، فرو بردن، ته رفتن، نشست کردن، گود افتادن
رابطۀ مبدأ ـ مقصدsource-sinkواژههای مصوب فرهنگستانرابطۀ میان دو بخش یک سامانه یا دو اندام یک گیاه در فرایند فتوسنتز (photosynthesis) که در آن یک بخش در حکم تولیدکننده، یعنی مبدأ، عمل میکند و بخش دیگر در حکم محل تجمع یا مصرف، یعنی مقصد
چال آتشفشانیvolcanic sinkواژههای مصوب فرهنگستانگودالی گرد یا بیضوی بر روی یال یک آتشفشان که براثر رُمبش به وجود آمده است
چاهک گرماheat sinkواژههای مصوب فرهنگستانهر محیط جامد یا مایع یا گازی که جذبکنندۀ گرمای انتقالی از محیط مجاور است