حل شد، حل کردن، فیصل دادن، فیصله کردن، رفع کردن، گشادن، باز کردن
ذخیره شده، ضماد گذاشتن، تسکین دادن
سلوا
حل، حل کردن، فیصل دادن، فیصله کردن، رفع کردن، گشادن، باز کردن
گرده، زاییدن، گوساله زاییدن، بشکل غار درامدن، جدا کردن
سالم، سینی، سینی پایه دار، شفاء دهنده، التیام دهنده
حل نشده
بدون انحلال
اتخاذ شد
حل شد، مصمم
حل نشده، حل نشدنی