trotsدیکشنری انگلیسی به فارسیعصبانیت، صدای یورتمه رفتن اسب، یورتمه، یورتمه روی، بچه تاتی کن، کودک، عجوزه، یورتمه رفتن
trothsدیکشنری انگلیسی به فارسیکوروش، نامزد، سرسپردگی، وفا، وفاداری، پیمان، نامزد کردن، راستی، از روی ایمان، نامزدی