ventدیکشنری انگلیسی به فارسیتهویه، دریچه، منفذ، مخرج، بیرون ریختن، خالی کردن، فروختن، باد خور گذاردن، بیرون دادن
روزنventواژههای مصوب فرهنگستانهواراهی که بر روی قالب گوش یا سمعک ایجاد میشود و صدا و هوا از طریق آن وارد مجرای گوش میشود
مجرای تهویهventواژههای مصوب فرهنگستاندریچه یا لولهای که ازطریق آن هوا یا دود موجود در فضای بسته به بیرون انتقال مییابد
قانون جابهجایی وینWien displacement lawواژههای مصوب فرهنگستانقانونی که بنابر آن حاصلِضرب دمای مطلق جسم سیاه و طولِموج شدت تابش بیشینة آن مقداری ثابت است نیز: قانون جابهجایی displacement law