افتالیدنلغتنامه دهخداافتالیدن . [ اِ ] (مص ) پراکندن . پاشیدن . افشاندن . (برهان ) (ناظم الاطباء). پاشیدن . پراکنده کردن . برافشاندن . (آنندراج ). شکافتن و دریدن است . (برهان ) (آنندراج ). شکافتن . دریدن . تلف نمودن . (ناظم الاطباء). رجوع به افتال شود.
تلفاتواژهنامه آزاداِفتال، اِفتال ها. از ریشۀ "اِفتالیدَن". برای نمونه در برق، "تلفات اهم" به پارسی می شود "اِفتال اهم" یا "اِفتال های اهم".