بالاخانهفرهنگ فارسی عمید۱. خانهای که بالای خانۀ دیگر ساخته میشود.۲. اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده.
بالاخانهلغتنامه دهخدابالاخانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل که در 8 هزارگزی باختری بنجار و 3 هزارگزی راه فرعی ادیمی به زابل در جلگه واقع است . ناحیه ایست دارای آب و هوای گرم معتدل و <span class="hl" dir="ltr
بالاخانهلغتنامه دهخدابالاخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) اطاقی در طبقه ٔ دوم عمارت دوطبقه . اطاقی که بر پشت بام سازند. (از آنندراج ).اطاقی که فوق اطاق دیگر ساخته شده باشد. (فرهنگ نظام ). منظر. عمارت فوقانی . (ناظم الاطباء). خانه ٔ طبقه ٔدوم . (لغت محلی شوشتر). خا
بالاخانهلغتنامه دهخدابالاخانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام قریه ای به باکو دارای معادن نفت بسیار. (یادداشت مؤلف ).
بالاخانه سرلغتنامه دهخدابالاخانه سر. [ ن ِ س َ ] (اِخ ) از دهات حدود بارفروش . رابینو گوید: دهات ذیل در بارفروش یا حدود مجاور آن در مشهدسر یا فرح آباد واقعاند؛ احمد کلا، اندور، ارچی ، ارزلو حاجی کلا، اسیرکلا، آره ، ازربنده ، عزیزکلا، باغشت ، بالاخانه سر، بلف کلا.(مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلی
بالاخانه سرلغتنامه دهخدابالاخانه سر. [ ن ِ س َ ] (اِخ ) از دهات حدود بارفروش . رابینو گوید: دهات ذیل در بارفروش یا حدود مجاور آن در مشهدسر یا فرح آباد واقعاند؛ احمد کلا، اندور، ارچی ، ارزلو حاجی کلا، اسیرکلا، آره ، ازربنده ، عزیزکلا، باغشت ، بالاخانه سر، بلف کلا.(مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلی
بالاخانه سرلغتنامه دهخدابالاخانه سر. [ ن ِ س َ ] (اِخ ) از دهات حدود بارفروش . رابینو گوید: دهات ذیل در بارفروش یا حدود مجاور آن در مشهدسر یا فرح آباد واقعاند؛ احمد کلا، اندور، ارچی ، ارزلو حاجی کلا، اسیرکلا، آره ، ازربنده ، عزیزکلا، باغشت ، بالاخانه سر، بلف کلا.(مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلی