لغتنامه دهخدا
خذق . [ خ َ ] (ع مص ) پیخال کردن مرغ یا خاص است به پیخال باز. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). سرگین افکندن مرغ . (تاج المصادر بیهقی ). || خلانیدن آهن و مانند آن ستور را تا تیزرود. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || ریدن ماهی خذاق . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).<br