لغتنامه دهخدا
دینارگان . (ص مرکب ) (مرکب از دینار + گان مزید مؤخر نسبت و اتصاف ) مانند درمگان (منسوب به درم سیمین ) و گروگان (یعنی آنچه گرو را شاید). || دیناری زرین (سکه و پول رایج ). پول زر. منسوب به دینار : که آید یکی مرد بازرگان درمگان فروشد بدنیارگان .<